2024-03-29T11:23:55Z
https://jrag.shahroodut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=174
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
تخمین و تصحیح فاز باقیمانده متغیر با زمان در دادههای لرزهای
فاطمه
شیروانی شیری
علی
غلامی
تخمین و تصحیح فاز باقیمانده در یک مقطع لرزهای برانبارش شده امری ضروری و مهم است. تشخیص فاز ناپایای باقیمانده در دادهها بدون استفاده از اطلاعات نگارههای چاه با استفاده از روشهای آماری قابل انجام است. روش بیشینهسازی کشیدگی با چرخش فاز ثابت از مشهورترین روشهای آماری بعد از برانبارش جهت تخمین فاز ناپایا در دادههای لرزهای است. معیار کشیدگی به عنوان کومولانت مرتبه چهار، باعث حفظ اطلاعات فازی موجک می­شود؛ که این امر نقش مهم این معیار را در مراحل تفسیر داده لرزهای نشان میدهد. در این مقاله با تغییر مسئله بیشینهسازی کشیدگی منظم شده برای تخمین فاز ناپایا که توسط van der Baan and Fomel در سال 2009 ارائه شده، نشان داده خواهد شد؛ که حجم محاسبات در عین حفظ کیفیت نتایج، به طور قابل ملاحظه­ای کاهش خواهد یافت. روش پیشنهادی به دلیل حجم محاسباتی کمتر و همچنین تعداد پارامترهای آزاد کمتر نسبت به روش مشابه منظمسازی کاراتر بوده و لذا برای آنالیز دادههای بزرگ مقیاس راحتتر قابل استفاده است. تأثیر روش ارائه شده در شناسایی و تصحیح فاز ناپایای باقیمانده در سیگنالهای لرزهای بر روی مثالهای مصنوعی و واقعی نشان داده شده است.
تخمین فاز ناپایا
تحلیل آماری
کشیدگی
چرخش فاز ثابت
تابع منظمساز تیخونوف
2019
03
21
1
14
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_898_f0168691344122e4ea0b8152c3921620.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
مطالعه ساختار پوسته و سنگکره در زیر رشته کوههای زاگرس بر اساس مدلسازی دادههای گرانی و ژئوئید
زهرا
باقری آشنا
سید وحید
ابراهیمزاده اردستانی
علی
دهقانی
ویژگیهای خاص زمینشناسی و اقتصادی منطقه کوهزایی زاگرس محققان بسیاری را در دهههای اخیر متوجه خود ساخته است. با وجود پژوهشهای صورت گرفته، همواره نیاز به مطالعات بیشتر احساس میشود. از اینرو در این تحقیق بر آنیم تا به بررسی ساختار پوسته و سنگکره با استفاده از مدلسازی تلفیقی دادههای گرانی زمینی با دقت بالا و داده های ژئوئید، بهمنظور کاهش عدم قطعیت جوابهای حاصل از مدلسازی میدانهای پتانسیل، در این منطقه بپردازیم. منطقه مورد مطالعه از حوضه خلیجفارس آغاز و با عبور از زاگرس چین و گسل خورده، پهنه سنندج-سیرجان و کمان ماگمایی ارومیه- دختر در جنوب ایران مرکزی خاتمه مییابد. بررسی ساختار پوسته و سنگکره با استفاده از مدلسازی مستقیم ترکیبی دادههای گرانی و ژئوئید انجام میگیرد. در این راستا و با هدف افزایش قیود ساختاری مدل، از تحلیل نقشه ادامه فراسوی دادههای شدت مغناطیس کل، به-منظور مقید سازی عمق بیشینه سنگ بستر، از نتایج تفسیر نقشه بیهنجاری سرعت موج S به عنوان تقریب اولیهای از هندسه گوشته فوقانی و همچنین از مطالعات زمینشناسی بهطور گسترده استفاده خواهد شد. بر اساس نتایج حاصل از مدلسازی، کمینه ضخامت پوسته با مقدار متوسط 40 کیلومتر در زیر حوضه خلیجفارس و بخش جنوبی زاگرس چینخورده واقع شده است که با حرکت به سمت شمالشرق بهتدریج افزایش یافته و در زیر گسل اصلی زاگرس به مقدار بیشینه 66 کیلومتر میرسد. با عبور از پهنه سنندج-سیرجان عمق موهو مجددا کاهش یافته و در زیر حوضه ایران مرکزی به 42 کیلومتر میرسد. همچنین تغییرات ضخامت سنگکره با نازکشدگی در زیر پهنه سنندج- سیرجان همراه بوده و از 220 کیلومتر در زیر صفحه عربستان تا 100 کیلومتر در زیر صفحه ایران مرکزی متغییر است. این نازکشدگی میتواند تاییدی بر فرضیه جداییش بخشی از سنگکره در حال فرورانش صفحه عربستان به زیر صفحه ایران در طی مراحلی از تشکیل کوهزایی زاگرس باشد.
زاگرس
ساختار پوسته و سنگ کره
مدلسازی مستقیم
داده های گرانی
داده های ژئوئید
2019
03
21
15
28
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1146_8756111b712434d3cda7a1ee0c28acae.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
ارتقاء کارایی نوفه زدایی TV و GSTV در فضاهای RADWT و DTRADWT
امین
ابراهیمی بردر
بهروز
اسکوئی
علیرضا
گودرزی
ش رادار زمین نفوذ (GPR) بهمنزله یک روش غیر مخرب بهمنظور آشکارسازی اهداف زیرسطحی واقع در عمق کم، بر اساس ارسال امواج الکترو مغناطیسی به درون زمین و ثبت بازتابهای دریافت شده از امواج ارسالی، مورداستفاده قرارمیگیرد. ثبت نوفه در برداشت دادههای GPR اجتنابناپذیر است. دادههای رادار حاوی انواع گوناگونی از نوفهها میباشند. نوفه اتفاقی در زمان داده برداری کیفیت دادهها را تحت تاثیر قرار میدهد. در این مقاله از دو روش تغییرات کلی و تنکی گروهی جهت تضعیف نوفه از دادههای رادار در فضای موجک اتساع گویا و فضای موجک اتساع گویا دوشاخه استفاده میشود. روش تغییرات کلی یک روش برای تضعیف نوفه به روش وارون سازی می باشد. نوع توسعه یافته آن تنکی گروهی تغییرات کلی GSTV نامیده می شود. روش تغییرات کلی و روش تنکی-گروهی تغییرات-کلی در تضعیف نوفه بسیار موثر است. بدین منظور در ابتدا داده رادار به حوزه موجک اتساع گویا دو شاخه DTRADWT و حوزه موجک اتساع گویا (RADWT) برده شده و و تضعیف نوفه توسط دو روش وارون سازی تغییرات-کلی و وارون سازی تنکی-گروهی تغییرات-کلی بر روی دو داده مصنوعی و حقیقی انجام گردید. در داده مصنوعی علاوه بر بررسی کیفی، طیف توان برای سیگنال حقیقی ، سیگنال نوفه ی شده و سیگنال تضعیف نوفه شده انجام گردید. در نهایت تضعیف نوفه در این دو روش در هر دو فضا با یکدیگر مقایسه شده اند . نتایج نشان می دهد حوزه موجک در تضعیف نوفه موثرتر از فضای زمان است. همچنین روش نوفه زدایی FX به عنوان یک روش استاندارد برای مقایسه با این روشها انجام گردید. نتایج نشان میدهد GSTV در تضعیف نوفه موثرتر و قوی تر از TV عمل نموده است. همچنین مشخص گردید که فضای DTRADWT با ارائه تجزیه زمان-فرکانس موثر مبتنی بر ضرایب گویا توانسته است در پیاده سازی روشهای مطرح شده، نوفه زدایی و ارتقاء قابل توجهی ایجاد نماید.
رادار زمین نفوذ
نوفه اتفاقی
تبدیل موجک اتساع گویا. تغییرات کل. تنکی-گروهی
2019
03
21
29
55
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1193_0d9cc8cd321f95049ffc64a5f2950f82.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
تخمین پارامتر فرکتالی و عمق کوری منابع مغناطیسی با استفاده از آنالیز طیف توان دی-فرکتال شده ی داده های مغناطیس هوابرد، آذربایجان شرقی، ایران
پیوند
حیدرنژاد صنمی
علی
نجاتی کلاته
استان آذربایجان شرقی از نظر زمین گرمایی بسیار حائز اهمیت است. چشمههای آبگرم زیادی در این منطقه وجود دارد و از مشخصههای زمین شناسی مهم این منطقه وجود قلهی آتشفشانی سهند و گسل تبریز است. آنالیز طیفی دادههای مغناطیس هوابرد جهت تخمین عمق کوری میتواند اطلاعات ارزشمندی از توزیع دمایی ناحیهای و تمرکز انرژی زمین گرمایی در سطح فراهم نماید. ایدهی استفاده از دادههای مغناطیس هوابرد به منظور تخمین عمق کوری امری نو نیست و تا کنون تحقیقات زیادی در این زمینه صورت پذیرفته است. در این تحقیق هدف ما بررسی و مقایسه روشهای معمول تخمین عمق کوری با روش طیف – دیفرکتال شده است. تخمین پارامتر فرکتالی، عمق بالای بیهنجاریهای مغناطیسی ،عمق کف بیهنجاریهای مغناطیسی (عمق کوری)، گرادیان حرارتی و جریان حرارتی در منطقهی مورد مطالعه از اهداف این تحقیق است. برای تحقق این مهم از روش جدیدی تحت عنوان آنالیز طیف دی-فرکتال شدهی توان بهره خواهیم برد. با استفاده از روش طیف دی-فرکتال شده توزیع مغناطیدگی در سنگهای پوسته فرکتالی در نظر گرفته میشود و امر سبب بهبود تخمین عمق بالا و کف بیهنجاریهای مغناطیسی در سنگهای پوسته میشود. در این روش با در نظر گرفتن ارتباط ریاضی بین طیف توان مغناطیسی تصادفی و طیف توان مشاهدهای، اثر فرکتالی را از روی طیف توان مشاهدهای حذف کرده و سپس با استفاده از روش مدلسازی پیشرو به تخمین عمق بالا و کف بیهنجاریهای مغناطیسی طیف توان دی- فرکتال شده خواهیم پرداخت. این روش بر روی دادههای مغناطیس هوابرد استان آذربایجان شرقی- ایران اعمال شد و عمق بالا بین 5/2 و 8/3 کیلومتر، عمق کف مابین 8/9 و 8/16 کیلومتر و پارامتر فرکتالی مابین 6/1 تا 3 تخمین زده شد. سپس با استفاده از این نتایج نقشههای گرادیان و جریان حرارتی در منطقه تهیه و مناطق مستعد منابع زمین گرمایی شناسایی معرفی شد.
پارامتر فرکتالی
مغناطیس هوابرد
منابع زمین گرمایی
طیف توان
آذربایجان شرقی
2019
03
21
57
72
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1105_209bee868815f4b7955ffc9c409b51de.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
مقایسهی نتایج تعیین واحدهای جریان هیدرولیکی به روشهای مختلف و بررسی رابطه تخلخل- تراوایی در یکی از میدانهای هیدروکربنی جنوب ایران
سمیه
زمانپور
ابوالقاسم
کامکار روحانی
سید رضا
قوامی ریابی
امین
روشندل کاهو
توزیع فضایی پارامترهای پتروفیزیکی در مخازن، یکی از مهم­ترین عوامل مؤثر در توصیف مشخصات مخزن است. واحدهای جریان بخش پیوسته­ای از یک حجم خاص مخزن است؛ که در آن خواص زمین­شناسی و پتروفیزیکی یکسان هستند. بر این اساس، پیش­بینی دقیق واحدهای جریان یک کار عمده برای رسیدن به توصیف پتروفیزیکی قابل اعتماد از یک مخزن است. معمولاً در مخازن ارتباط ساده­ای بین تخلخل و تراوایی وجود ندارد، بنابراین تعیین واحدهای جریان هیدرولیکی روشی مناسب برای بررسی و ارزیابی رابطه تخلخل- تراوایی در مخازن هیدروکربوری است. مفهوم واحدهای هیدرولیکی برای تقسیم­بندی مخزن به واحدهای پتروفیزیکی مجزا استفاده می­شود. هر واحد جریان دارای یک مقدار شاخص زون جریان منحصر به فرد است. در این مطالعه به منظور ارائه رابطه تخلخل- تراوایی، ابتدا واحدهای جریان هیدرولیکی با روش­های شاخص زون جریان و رخساره­های الکتریکی در سه چاه میدان مورد مطالعه، تعیین شد. سپس رابطه میان تخلخل و تراوایی در هریک از این واحدها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشاندهنده تعداد یکسان واحدهای جریان هیدرولیکی در هر دو روش می­باشند. با این حال تعداد واحدهای جریان هیدرولیکی در یک چاه متفاوت از دو چاه دیگر به دست آمده است. نتایج حاصل از بررسی رابطه تخلخل- تراوایی در چاه­های مورد مطالعه با استفاده از دو روش فوق حاکی از ضریب همبستگی بالاتر بین تخلخل و تراوایی در روش شاخص زون جریان نسبت به روش رخساره­های الکتریکی بوده است. با این حال، تعیین واحدهای جریان هیدرولیکی در روش رخساره­های الکتریکی حتی در حالتی که داده­های تخلخل و تراوایی در دسترس نیستند، به کمک نگارهای چاه­پیمایی امکان­پذیر بوده است.
پارامترهای پتروفیزیکی
تراوایی
واحدهای جریان هیدرولیکی
شاخص زون جریان
رخساره های الکتریکی
2019
03
21
73
84
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1001_31931fab811188d349a43dbe73391cef.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
مطالعات سنجشازدور و اکتشافات ژئوفیزیکی به روش IP و مقاومت ویژه در محدوده معدن طلای زرشوران، شمال غرب ایران
سیامند
فتحی بایزیدآباد
علیرضا
عرب امیری
ابوالقاسم
کامکار روحانی
اندیشه
علی مرادی
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجشازدور و ژئوفیزیک در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهه­های اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجنده استر (ASTER) و داده­های ژئوالکتریکبه ­منظور پی­جویی ماده معدنی طلا بهطور غیرمستقیم، پهنه­بندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانه­زایی منطقه و شناسایی بخش­های پنهان کانی­زایی در محدوده معدن طلای زرشوران در شمال شهرستان تکاب در استان آذربایجان غربی، استفاده شد. به این منظور از انواع روش­های پردازش تصویر مانند نسبت­گیری باندها (Band Ratio)، تحلیل مؤلفه­های اصلی (PCA)، روش پیش­بینی خطی باند (LS-Fit)، روش نقشه­بردار زاویه طیفی (SAM) و روش طبقه­بندی بیشترین شباهت (ML) روی تصاویر ASTER، به­منظور پهنه­بندی نواحی دگرسانی استفاده شد. همچنین عملیات برداشت داده­های IP و مقاومت ویژه، در طول 17 پروفیل موازی با آرایش قطبی-دوقطبی (Pole-dipole) برای شناسایی محل­های پنهان کانی­سازی طلا در عمق در محدوده انجام شد. داده­های برداشتی با مدل­سازی معکوس دوبعدی و سه­بعدی هموار، مدل­سازی شدند؛ که نتایج حاصل از آن­ها به کمک اطلاعات زمین­شناسی و حفاری­های انجامشده در منطقه منجر به شناسایی زون­های کانی­سازی طلا و تعیین وضعیت کانسار به­صورت سه­بعدی شد. به­طورکلی و با توجه به بررسی­های صحرایی و همچنین مقایسه نتایج حفاری تعدادی از گمانه­های اکتشافی و حدود تغییرات مقاومت ویژه و شارژپذیری در مقاطع می­توان گفت که شدت شارژپذیری تقریباً در تمامی پروفیل­ها قابلقبول بوده و مطالعات ژئوفیزیک به روش قطبش­القایی و مقاومت ویژه در این محدوده واحدهای زمینشناسی موجود را کامل از هم تفکیک کرده و اطلاعات مفیدی از شرایط عمقی محدوده در اختیار گذاشته است؛ که در مطالعات اکتشافی آینده بسیار مؤثر خواهد بود. در حالت کلی زون کانی­سازی موجود در قسمت میانی محدوده گسترده شده و تا آخرین پروفیل برداشتشده ادامه پیدا کرده است؛ که نواحی با بارپذیری بالا در بین واحدهای آهکی مستعد مطالعات تفصیلی­تر هستند. درنهایت نقاط بهینه جهت حفاری اکتشافی پیشنهاد گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده همزمان از تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک می­تواند به بهبود نتایج حاصل کمک کند. به همین دلیل استفاده از روش­های یادشده برای دسترسی به نتایج مناسب­تر و با دقت بیشتر و برای انطباق نتایج داده­ها باهم ضروری به نظر می­رسد.
استر
نقشه بردار زاویه طیفی
پیش بینی خطی باند
قطبش القایی
مقاومت ویژه
طلای زرشوران
2019
03
21
85
106
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_961_3449b6397271b602b43ca636f05b7c4f.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
مقایسه پایداری روش ادامه فروسوی میدان گرانی با بکارگیری عملگر تنظیم تیخونوف و عملگر تنظیم بهبود یافته
عطا
اسحق زاده
علیرضا
حاجیان
ادامه فروسوی میدان پتانسیل نقش مهمی در تفسیر میدانهای گرانی و مغناطیس دارد. بخاطر ناپایداری ذاتی ادامه فروسو، روشهای زیادی جهت ادامه فروسو میدانهای پتانسیل با پایداری و دقت بالا ارائه شده است. روش تنظیم تیخونوف یکی از این روشهای قدرتمند میباشد. این روش بر پایه اقتباس فیلتر پایین گذر در حوضه طیفی فوریه بوسیله حل مسئله کمینهسازی میباشد. در این مقاله، ما یک عملگر تنظیم بهبود یافته برای ادامه فروسوی دادههای میدان پتانسیل معرفی مینماییم. نخست، ما یک عدد موج ویژه بهنام عدد موج قطع تعریف مینماییم تا طیف میدان پتانسیل را به دو بخش سیگنال و نوفه بر اساس طیف توان متوسط شعاعی دادههای میدان پتانسیل، تقسیم نماید. سپس، از عملگر ادامه فروسوی مرسوم برای ادامه فروسوی سیگنال و از عملگر تنظیم تیخونوف برای تضعیف و حذف نوفه استفاده میشود. بعلاوه، پارامترهای عملگر تنظیم بهبود یافته که اهمیت فیزیکی واضحی در فرآیند ادامه فروسو دارند، بوسیله عدد موج قطع تعریف میشود. جهت تعیین مقدار پارامتر α که در عملگر تنظیم تیخونوف استفاده میشود، نیاز است تا نرم c میدان پتانسیل محاسبه گردد. عملگر بهبود یافته نه تنها میتواند اثر نوفه با عدد موج بالا را حذف نماید، در عین حال از تضعیف سیگنال نیز جلوگیری میکند. در این مقاله ادامه فروسوی دو میدان گرانی مصنوعی، با و بدون نوفه تصادفی اضافه شده، و همچنین ادامه فروسوی میدان گرانی واقعی مربوط به کوه نمک واقع در استان قم، با هر دو عملگر تنظیم تیخونوف و عملگر تنظیم بهبود یافته مورد تحلیل و مقایسه قرار میگیرند. نتایج نشان میدهند که دقت عملگر تنظیم بهبود یافته از عملگر تنظیم تیخونوف بالاتر میباشد.
ادامه فروسو
تنظیم تیخونوف
عدد موج قطع
عملگر تنظیم بهبود یافته
نرم c
2019
03
21
107
125
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1070_aba483c3cea0220d597f5cdf5411f7d1.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
تفسیر آنومالی های مغناطیسی منطقه آستمال با استفاده از روش بزرگترین مقدار ویژه
وحید
زارعی
رسول
حمیدزاده مقدم
یکی از اهداف مهم در تفسیر دادههای میدان مغناطیسی تعیین موقعیت افقی تودههای مسبب آنومالی میباشد بدین منظور روشهای مختلفی ارائه شده است که بر پایه گرادیانهایی از میدان پتانسیل بنا شدهاند. در این پژوهش از روشهای مقادیر ویژه جهت تعیین مرز تودههای مغناطیسی استفاده شد این روشها بر روی دادههای مغناطیسی مدل مصنوعی با و بدون نویز اعمال گردید نتایج حاکی از کارایی روش بزرگترین مقدار ویژه و عدم کارایی روش دترمینان و کوچکترین مقدار ویژه در تعیین مرز تودههای مغناطیسی است. مقایسه روش بزرگترین مقدار ویژه با دیگر روشهای تعیین مرز بیانگر دقت بسیار بالای آن در تعیین مرز توده و عدم تولید لبه کاذب میباشد همچنین روش بزرگترین مقدار ویژه نسبت به روش زاویه تیلت از کارآیی بسیار بالایی در تفکیک تودههای عمیق برخوردار است. روش بزرگترین مقدار ویژه همراه با روشهای مشتق قائم مرتبه اول و دوم، سیگنال-تحلیلی و زاویه تیلت جهت تفسیر دادههای مغناطیسی منطقه آستمال، ورزقان، آذربایجان شرقی به کار برده شد نتایج بیانگر کارآیی بسیار خوب روش بزرگترین مقدار ویژه در تعیین مرز تودههای مگنتیتی، موقعیت گسلها و دایکهای منطقه میباشد. تلفیق نتایج حاصل از روشهای مغناطیسی با دادههای زمینشناسی منطقه حاکی از نفوذ سیالات کانیساز در داخل گسلها و و شکستگیهای منطقه بوده که در این بین دایکهای موجود در منطقه نقش عمدهای در تمرکز و انباشتگی سیالات کانیساز جهت تشکیل آنومالی A داشتهاند همچنین نتایج نشان میدهد که سه آنومالی A، B و C یکپارچه نبوده بلکه هر کدام از آنها به صورت مستقل در داخل شکستگیها و گسلهای منطقه تشکیل شدهاند.
مغناطیس سنجی
تعیین موقعیت افقی توده ها
بزرگترین مقدار ویژه
2019
03
21
127
136
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1194_7957164566f6cc1cc2e7542739ec64d9.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
بهبود محلی مدل میدان ژئومغناطیس به روش حداقل مربعات
کاوه
کیانفر
ابوالفضل
رنجبرنوعی
بهروز
رضایی
مدلهای ژئومغناطیس توصیفی جهانشمول از میدان مغناطیسی زمین را برای مقاصد علمی و کاربردی عرضه مینمایند. لیکن ازآنجاییکه میدان ژئومغناطیس با گذشت زمان تغییر مینماید، دستیابی به مدلی که بتواند مقادیر میدان را در بازههای زمانی مختلف محاسبه نماید امری ضروری و بسیار پیچیده است. بدین منظور طی چند دهه گذشته تلاشهای بسیاری برای ایجاد یک مدل جامع ژئومغناطیس با استفاده از ادغام دادههای جمعآوریشده در دورههای زمانی مختلف صورت گرفته است. بررسیهای زمانی و مکانی این دادهها نشانگر آن است که کلیه مؤلفههای میدان واقعی در بازههای زمانی معین همواره دارای یک مقدار متوسط میباشند که مقادیر لحظهای حول آن نوسان مینماید. این نوسانات ناشی از برخی عوامل خارجی مؤثر بر میدان ژئومغناطیس میباشند که معمولا در مدلهای مرجع میدان مغناطیسی زمین به دلیل دیدگاه جهانی چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. لذا هدف از این مقاله بررسی نوسانات فرکانس بالای میدان مغناطیسی زمین و تخمین مؤلفههای مؤثر بر آن است. برای این منظور یک مدل ریاضی نوسانات میدان مغناطیسی ناشی از عوامل خارجی نظیر (فعالیت خورشیدی (SA)، دوره ماه (LA)، زمان محلی (LT) و روز سال (DOY)) مشتمل بر ۲۷۰ پارامتر پیشنهاد شده و سپس با استفاده از مشاهدات طولانیمدت رصدخانههای میدان مغناطیسی و روش حداقل مربعات خطا به تخمین نوسانات فرکانس بالای میدان ژئومغناطیس پرداخته شده است. مقایسه مشاهدات واقعی رصدخانهها با نتایج ناشی از تلفیق مدل مرجع و مدل محلی پیشنهادی این مقاله بیانگر افزایش ۹۰ درصدی دقت محلی در مدلسازی میدان مغناطیسی زمین است. از سویی دیگر محاسبه مدل محلی در رصدخانههای مختلف و اعمال ضرایب تخمینی هر رصدخانه به رصدخانه دیگر نشان داد که مدل تغییرات محلی میدان مغناطیسی زمین برای عرضهای جغرافیایی مختلف (در یک طول جغرافیایی) و همچنین در طولهای جغرافیایی مختلف (در یک عرض جغرافیایی) متفاوت است. لذا تعیین ضرایب این مدل تنها بهصورت محلی امکانپذیر بوده و با تغییر مختصات جغرافیای نسبت به مختصات محل رصدخانه از تأثیر آن کاسته میشود.
میدان مغناطیسی زمین
حداقل مربعات
مدل سازی
نوسانات روزانه میدان مغناطیسی زمین
2019
03
21
137
146
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1279_baf32874997cb4d940e1d2909dc50150.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
کاربرد روش بهینه سازی کلونی مصنوعی زنبور عسل در تخمین خواص فیزیک سنگی مخازن هیدروکربنی
محمد
خدائی اربط
محمد
امامی نیری
پیش بینی عملکرد و توسعه ی هر چه دقیق تر مخازن نفتی، در گروِ داشتن اطلاعات کافی از خواص آنها است. امروزه سعی می-شود با سنجش برخی خواص که اندازه گیری مستقیم آنها آسان تر، کم هزینه تر و دقیق تر است و سپس به کارگیری روش های غیرمستقیم، فرآیند بهینه در جمع آوری داده های خواص مخزن پیموده و همزمان از عدم قطعیت ها کاسته شود. از روش های غیر مستقیم رایج می توان به روابط تجربی و الگوریتم های بهینه سازی اشاره کرد که استفاده از مورد اخیر به سرعت در حال گسترش است. در این پژوهش، روش استفاده از الگوریتم جدید و قدرتمند کلونی مصنوعی زنبور عسل در تخمین خواص فیزیک سنگی مخازن هیدروکربوری، با به کارگیری آن برای تخمین سرعت امواج برشی، از داده های برخی نگارهای پتروفیزیکی در دو مخزن ماسه سنگی و کربناته، تبیین و دقت نتایج با تخمین های حاصل از روابط فیزیک سنگی گرینبرگ-کاستاگنا مقایسه شده است. از بین نگارهای ثبت شده، تخلخل نوترونی، چگالی کپهای و سرعت موج تراکمی انتخاب و چند جمله ای چندپارامتری مرتبه ی اول برای تخمین کمیت مورد نظر با استفاده از این نگارها برگزیده شد. سپس در هر مورد مطالعه، یک دسته از داده ها برای آموزش الگوریتم و دسته ی دیگر برای ارزیابی عملکرد آن به کار گرفته شد. در هر دو مورد، الگوریتم فوق پاسخ های بهتری به دست داده-است. این نتایج نشان می دهد، در صورت نبود داده های کمیت مذکور در چاههایی با لیتولوژی مشابه، می توان از این الگوریتم برای تخمین مقدار این پارامتر استفاده نمود.
فیزیک سنگ
الگوریتم کلونی مصنوعی زنبور عسل
سرعت موج برشی
رابطه ی گرینبرگ-کاستاگنا
داده های پتروفیزیکی
2019
03
21
147
157
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1328_1eb4cd0515d99bde011f9e432decf15d.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
تقریب مدل تراوایی مخزن با استفاده از روش های تعلیم لغت نامه ILS-DLA و کدگذاری تنک LARS
محمد
حسینی
محمدعلی
ریاحی
در این مقاله از روشهای کدگذاری تنک و تعلیم لغتنامه به منظور ایجاد مدل تقریب تنک از یک مدل اصلی استفاده شده است. ایجاد مدل تقریب تنک از یک مدل اصلی شامل دو مرحله است؛ کدگذاری تنک و تعلیم لغتنامه. در کدگذاری تنک در هر تکرار با انتخاب مناسبترین متغیر و اضافه نمودن آن به مجموعه متغیرهای بکار برده شده، مدل رگرسیون بهینه میشود. لغت نامه در واقع ماتریسی است که بر اساس آن، مدلها کدگذاری میشوند. برای ایجاد ماتریس لغت نامه مجموعهای از مدل-های قابل قبول از یک خاصیت را به عنوان مجموعه تعلیم در نظر میگیرند و مراحل کدگذاری تنک و تعلیم لغتنامه به صورت متناوب روی این مجموعه تعلیم انجام میگیرد. در هر تناوب لغتنامه بهینهتر میشود. مجموعه تعلیم را میتوان با روشهای زمینآمار چند نقطهای و بر اساس بهترین مدلهای موجود از آن خاصیت ایجاد کرد. در این مقاله، از روش زمینآمار چند نقطه-ای DisPat برای ایجاد تحقیقهای مورد نیاز در مجموعه آموزشی استفاده شده است. روش ILS-DLA به منظور تعلیم لغت-نامه و روش LARS به منظور کدگذاری تنک به کار برده شده اند. روش ILS-DLA فرآیند وارون سازی در تعلیم لغت نامه را بر اساس ساختار داخلی لغت نامه و با بلوک کردن لغت نامه به زیر-ماتریس های کوچکتر انجام می دهد. اساس روش LARS همان رگرسیون خطی است ولی سعی می کند به جای استفاده از همه متغیرها، تعداد مناسبی از آنها را انتخاب و در رگرسیون استفاده کند. بر اساس آزمایشهای انجام شده مدل تقریب تنک نهایی به احتمال 90 درصد نسبت به 90 درصد از مدل های موجود در مجموعه آموزشی به مدل اصلی نزدیکتر است. از مدل تقریب تنک میتوان در مدلسازی و شناسایی خواص مخزن به عنوان نمایندهای از مدل اصلی و به عنوان حد پایین در انتخاب مجموعه مدلهای نزدیک به مدل اصلی استفاده کرد.
تقریب تنک
تعلیم لغتنامه
کدگذاری تنک
زمینآمار چند نقطه ای
شناسایی خواص مخزن
2019
03
21
159
174
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1367_041086be0151d381253f59cc7b5b08d0.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1398
5
1
مقایسه نتایج توموگرافی امواج سطحی با استفاده از منظمسازی تیخونوف مرتبه اول و روش یانوسکایا-دیتمار 1990
نجمیه
محمدی
حبیب
رحیمی
علی
غلامی
توموگرافی امواج سطحی یک روش کارآمد برای تخمین تغییرات جانبی سرعت فاز و گروه میباشد. از این رو، روشهای متنوعی برای دستیابی به این هدف بهکار گرفته شده است. در این مطالعه ما با استفاده از موقعیت دادههای واقعی، شامل سرعت فاز امواج ریلی زلزلههای دورلرز ثبت شده در ایستگاههای باند پهن موجود در ایران به بررسی نتایج حاصل از توموگرافی یانوسکایا و دیتمار (1990) و روش وارونسازی تیخونوف مرتبه اول میپردازیم. در ابتدا با استفاده از مدل مصنوعی آزمایش شطرنجی با فواصل شبکهبندی متفاوت، توانمندی این دو روش در بازیابی مدل و قدرت تفکیک جانبی آنها در دو حالت عدم وجود نوفه و 3% نوفه تصادفی اضافه شده به داده تخمین زده میشود. در نهایت با استفاده از دادههای واقعی، نتایج توموگرافی سرعت فاز حاصل از هر دو روش برای دوره تناوب 30 ثانیه بهدست میآید. هدف اصلی این مطالعه نشان دادن اثر استفاده از روشهای وارونسازی مختلف در بازیابی نتایج وارونسازی میباشد. توموگرافی امواج سطحی یک روش کارآمد برای تخمین تغییرات جانبی سرعت فاز و گروه میباشد. از این رو، روشهای متنوعی برای دستیابی به این هدف بهکار گرفته شده است. در این مطالعه ما با استفاده از موقعیت دادههای واقعی، شامل سرعت فاز امواج ریلی زلزلههای دورلرز ثبت شده در ایستگاههای باند پهن موجود در ایران به بررسی نتایج حاصل از توموگرافی یانوسکایا و دیتمار (1990) و روش وارونسازی تیخونوف مرتبه اول میپردازیم. در ابتدا با استفاده از مدل مصنوعی آزمایش شطرنجی با فواصل شبکهبندی متفاوت، توانمندی این دو روش در بازیابی مدل و قدرت تفکیک جانبی آنها در دو حالت عدم وجود نوفه و 3% نوفه تصادفی اضافه شده به داده تخمین زده میشود. در نهایت با استفاده از دادههای واقعی، نتایج توموگرافی سرعت فاز حاصل از هر دو روش برای دوره تناوب 30 ثانیه بهدست میآید. هدف اصلی این مطالعه نشان دادن اثر استفاده از روشهای وارونسازی مختلف در بازیابی نتایج وارونسازی میباشد.
توموگرافی امواج سطحی
منظمسازی تیخونوف
یاناوسکایا-دیتمار
نوفه
سرعت فاز
2019
03
21
175
192
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_1374_e2c322c1fbed3746b8f1911456c84e67.pdf