2024-03-29T02:09:41Z
https://jrag.shahroodut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=123
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
آشکارسازی ساختارهای زیرسطحی باستانی در تپه حصار دامغان با استفاده از داده های مغناطیس سنجی
بهزاد
سرلک
حمید
آقاجانی
علی
نجاتی کلاته
استفاده از روش­های ژئوفیزیکی در کاوش­های باستانی، قبل از حفاری، جهت تعیین مرز بی­هنجاری­ها می­تواند مفید و مؤثر باشد. در این میان، به دلیل نداشتن اثرات مخرب محیطی، روش مغناطیس­سنجی یکی از روش­های پرکاربرد است. در محوطه­های باستانی تغییر مغناطیدگی در محیط به دلایل طبیعی و فعالیت­های بشری صورت می­گیرد. به کمک روش مغناطیس­سنجی، تباین خودپذیری مغناطیسی محیط پیرامون بهطورکلی با اقلام فلزی، مصالح ساختمانی مورداستفاده و حفرههای پرشده با مواد متنوع که دارای خاصیت مغناطیسی هستند، موردمطالعه قرار میگیرد. در این مقاله از داده­های مغناطیس مصنوعی، واقعی و فیلترهای فازی بهمنظور بررسی ساختارهای زیرسطحی در محوطه باستانی تپه حصار دامغان استفادهشده است. در این راستا از فیلترهای زاویه تمایل، نقشه تتا، لاپلاسین و تانژانت هایپرپولیک استفاده شد. همچنین در این مقاله یک فیلتر توانمند جدید که یک زاویه از نسبت مشتق­های افقی است و در راستای محور قائم نرمالیزه شده، معرفی شد. این فیلتر روی لبه­ها بیشینه می­شود و بهخوبی مرزها را آشکار می­کند. نتایج حاصل از بررسی دادههای مغناطیسی تپه حصار با نتایج حفاریهای انجامشده انطباق بالایی دارد.
مغناطیس سنجی
باستانشناسی
آشکارسازی لبه
فیلترهای فازی
محوطه باستانی تپه حصار
2017
03
21
1
14
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_600_6ea7f62d5806dcbca04803a05b517290.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
واهمامیخت ناپایا در حضور نوفه گوسی و اسپایکی با روش واهمامیخت گابور تصویر شده
سیدحسین
سیدآقامیری
علی
غلامی
موجک منتشر شده در زمین که از لایههای مختلف بازتاب میشود، ناپایا است و با انتشار در درون زمین به خاطر جذب و پدیدههای دیگر تغییر میکند. واهمامیخت لرزهای ابزاری برای استخراج سری ضرایب بازتاب زمین از ردلرزه ثبت شده و یا به عبارتی حذف اثر موجک از ردلرزه است. در تئوری واهمامیخت پایا فرض میشود که موجک منتشر شده پایا بوده و تغییر نمیکند؛ پس نمیتواند راه حل خوبی برای یک ردلرزه ناپایا باشد. روش واهمامیخت گابور یک مسئله ناپایا را به چند زیر مسئله تقسیم کرده و فرض میکند که هرکدام پایا باشد و با استفاده از واهمامیخت پایا، سری ضرایب بازتاب هر بخش را تخمین زده و در نهایت با تصویر کردن آنها تقریبی از سری ضرایب بازتاب زمین ایجاد میکند. واهمامیخت گابور به دلیل خطاهای سیستماتیک ناپایدار است و از طرفی چون مسئله وارون برای هر زیر مسئله جداگانه حل میشود؛ منظم سازی مسئله وارون بسیار وقتگیر است و اعمال قید مناسب و اطلاعات اولیه در حل مسئله وارون دشوار است. روش واهمامیخت گابور تصویر شده با جابجایی ترتیب انجام واهمامیخت پایا و عملگر تصویر کردن، علاوه بر این که باعث کاهش خطای سیستماتیک و در نتیجه پایداری بهتر مسئله وارون میشود؛ کاهش چشم­گیری در زمان انجام محاسبات به همراه دارد؛ زیرا نیاز است تنها یک مسئله وارون حل شود. همچنین میتوان قیدهای مورد نظر یا اطلاعات اولیه را به راحتی وارد مسئله وارون کرد. در این مقاله راه حلی برای واهمامیخت ناپایا در حضور نوفه گوسی و اسپایکی بر مبنای روش گابور تصویر شده ارائه میشود. نتایج اعمال این روش بر مثالهای مصنوعی و داده­های واقعی نشان میدهد که واهمامیخت گابور تصویر شده جواب دقیق­تر و پایدارتری نسبت به واهمامیخت گابور دارد.
واهمامیخت ناپایا
واهمامیخت گابور
واهمامیخت گابور تصویر شده
جذب
مدل Q ثابت
تخمین موجک ناپایا
2017
03
21
15
27
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_660_bf5918bdbabeb60a3e60fdf284f919e6.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
مقایسهی عملکرد الگوریتمهای بهینهسازی نیوتنی و شبه نیوتنی در وارون سازی شکل موج کامل آکوستیک در حیطه فرکانس برای یک مدل مصنوعی
سیامک
ابوالحسنی
نوید
امینی
حمیدرضا
سیاه کوهی
یک مسئله کلیدی در پردازش دادههای لرزهای و تصویرسازی با استفاده از این دادهها، تخمین درست سرعت انتشار امواج لرزهای است. وارون سازی شکل موج کامل، یک روش نوین جهت تخمین پارامترهای زیرسطحی مانند سرعت، چگالی و فاکتور کیفیت است. این روش، یک مسئله وارون در ژئوفیزیک محسوب میشود؛ که در آن به دنبال پارامترهایی میباشند که شکل موجهای ثبت شده (لرزه نگاشتها) را توصیف نمایند. فرآیند وارون سازی شکل موج کامل در قالب یک مسئله بهینهسازی از طریق تعریف یک تابع هزینه به صورت اختلاف بین شکل موجهای مشاهدهای (ثبت شده) و شکل موجهای محاسبهای بیان میشود. در تصویرسازی دوبعدی و سهبعدی، اندازه فضای پارامترهای مدل و همچنین پیچیدگیهای محاسباتی مدلسازی مستقیم اجازهی استفاده از روشهای بهینهسازی سراسری را نخواهد داد و باید تابع هزینه از طریق روش­های بهینهسازی محلی، کمینه شود. مسئله حداقل سازی در این روش اغلب به صورت یک فرآیند تکراری از طریق روشهای گرادیانی که بر پایه مشتقات مرتبه اول و دوم تابع هزینه عمل میکنند، انجام میشود. در این مقاله به مقایسه عملکرد دو الگوریتم بهینهسازی، الگوریتم گاوس-نیوتن با حضور قطر اصلی شبه هشین و الگوریتم شبه نیوتنی L-BFGS پرداخته میشود. الگوریتم گاوس-نیوتن با حضور قطر اصلی شبه هشین، یک الگوریتم استاندارد گاوس-نیوتن به شمار می­رود؛ که با اصلاحاتی بر محاسبهی صریح ماتریس هشین جهت کاهش بار محاسباتی همراه شده است و الگوریتم L-BFGS، یک الگوریتم شبه نیوتنی است که در آن نیازی به محاسبه صریح ماتریس هشین ندارد. در این مقاله، عملکرد و کارایی این دو الگوریتم بهینهسازی از لحاظ کیفی و کمی روی یک مدل سرعت مصنوعی بررسی میشود. مطابق نتایج ملاحظه خواهد شد که هر دو روش موفق شدهاند مدل صحیح را به لحاظ کیفی به خوبی بازسازی نمایند. همچنین با بررسی کمی عدم تطابق بین مدل صحیح و مدل وارون شده برای هر دو الگوریتم، این جمعبندی به دست می­آید که عملکرد الگوریتم گاوس-نیوتن با حضور قطر اصلی شبه هشین، در 40 تکرار صورت گرفته در این مطالعه، عملکرد نسبتاً بهتری داشته است.
تصویرسازی لرزهای
وارون سازی شکل موج کامل آکوستیک
بهینهسازی غیرخطی
روش بهینهسازی گاوس-نیوتن
روش بهینهسازی شبه نیوتنی
Limited-Memory BFGS
شبه هشین
2017
03
21
29
42
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_841_d8477232c38d867b77549dca02f3b91c.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
شناسایی مخازن زمین گرمایی با استفاده از مدل سازی وارون داده های گرانی سنجی در چشمه های آبگرم محلات
بهنام
بابایی
مهدی
فلاحی پور
حمیدرضا
باغزندانی
گرانی­سنجی یکی از روش­های ژئوفیزیکی است که به کمک دیگر روش­های ژئوفیزیکی در حل بعضی از مسائل و مشکلات موجود در تفسیر ساختارهای زمینشناسی کمک میکند. هرچند به منظور دست­یابی به یک تفسیر جامع می­توان از مدل­سازی داده­های ژئوفیزیکی بهره برد. یکی از این روش­ها، مدل­سازی وارون داده­ها است. مدل­سازی وارون به منظور تعیین پارامترهای مدل از داده­ها به کار می­رود. در وارون­سازی داده­های ژئوفیزیکی، پارامترهای مدل دو دسته­اند: 1) فیزیکی 2) هندسی. بر همین مبنا دو روش وارون­سازی داده­های میدان پتانسیل وجود دارد، در روش اول پارامترهای هندسی ثابت و پارامترهای فیزیکی به عنوان مجهولات مسئله در نظر گرفته می­شود و در روش دوم پارامترهای فیزیکی مدل ثابت فرض شده و پارامترهای هندسی مانند عمق در روند وارون­سازی تخمین زده می­شود. در این تحقیق با برداشت 380 داده گرانی­سنجی در منطقه محلات و انجام تصحیحات لازم، پردازش داده­ها و اعمال فیلترینگ مناسب جهت تشخیص روندهای سطحی و تلفیق داده­ها با اطلاعات زمین­شناسی موجود، سعی گردید روندهای سطحی و عمقی تأثیرگذار بر روی چشمه­های آبگرم موجود در منطقه تعیین شده و مخازن احتمالی موجود در منطقه با استفاده از آن شناسایی گردد.
گرانیسنجی
مدلسازی معکوس
مخازن زمین گرمایی
2017
03
21
43
49
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_819_33c64711185ec971210a66ad167cd294.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
کاربرد روش ناهمسانگردی قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) جهت ارزیابی درجه و نوع دگرسانی در توده گرانیتوئیدی چالو (جنوب دامغان)
مریم
شیبی
پروین
مجیدی
توده گرانیتوئیدی چالو، در جنوب شرق شهرستان دامغان و در شمالی­ترین بخش پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع شده است. تزریق این توده نفوذی به درون سنگ­های آتشفشانی و آتشفشانی- رسوبی و سیال­های گرمابی حاصل از آنها، باعث ایجاد فرایندهای دگرسانی و کانهزایی شده است. در مجموع دو فاز دگرسانی پروپیلیتی و آرژیلیکی در این توده قابل شناسایی است. قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی (Km) در نمونههای سالم و انواع دگرسان شده توده گرانیتوئیدی چالو با استفاده از روش فابریک مغناطیسی اندازه­گیری شده است. پذیرفتاری مغناطیسی میانگین اندازه­گیری شده برای مونزودیوریت­ها و کوارتز دیوریت­های سالم، به ترتیب SIµ3410 ± 28872 SIµ3916 ±21487 است. گردش سیالات گرمابی از میان توده نفوذی باعث ایجاد تغییرات مهم کانی­شناسی شده و خواص مغناطیسی اصلی توده را تغییر داده است؛ به گونه­ای که میانگین پذیرفتاری مغناطیسی (Km) در نمونه­های دارای دگرسانی پروپیلیتی و آرژیلیتی در دو واحد سنگی سازنده این توده به ترتیب SIµ988 ± 25117 و SIµ 1577 ± 6262 کاهش یافته است. ماهیت انواع کانیهای کدر موجود در این توده نفوذی نیز بر اساس منحنی­های ترمومغناطیسی (تغییرات پذیرفتاری مغناطیسی با دما) تعیین شده است. این یافته­ها نشان می­دهند که چگونه میزان بزرگای پذیرفتاری مغناطیسی، همگام با پیشرفت مراحل مختلف دگرسانی گرمابی به علت حذف یا کاهش در اندازه منیتیت و یا تبدیل آن به کانیهای مغناطیسی دیگر نظیر هماتیت (فرومغناطیس) و یا پیریت (پارامغناطیس) کاهش مییابد؛ بنابراین به نظر می­رسد روش ناهمسانگردی قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) علاوه بر آشکارسازی الگوی درونی تودههای نفوذی و پی بردن به ساز و کار جای­گیری آنها میتواند موجب به کمیت در آوردن شدت و نوع دگرسانی­های مختلف در داخل آنها شده و الگوی مناسبی برای اکتشاف و شناسایی مسیر سیالات گرمابی شود.
قابلیت پذیرفتاری مغناطیسی
دگرسانی گرمابی
گرانیتوئید
چالو
دامغان
2017
03
21
51
63
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_896_84bd7a4df615a5b9471bf20d288eb1c8.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
وارون سازی غیرخطی داده پروفیل گرانی به منظور تعیین عمق، شعاع و شکل هندسی چشمه بی هنجاری، مطالعه موردی: گنبد نمکی آجی چای
عطا
اسحق زاده
ناهید سادات
مرتضوی
در این مقاله با استفاده از یک روش وارون سازی غیرخطی داده­های گرانی، پارامترهای عمق، شعاع، ضریب دامنه و عامل شکل چشمه بی­هنجاری محاسبه می­شود. با تعیین مقدار گرانی در مبدأ مختصات و نیز دو مقدار دیگر گرانی در روی پروفیل برداشت، عمق چشمه بی­هنجاری با حل معادله غیرخطی f(z)=0 تخمین زده میشود. از آنجایی که در طبیعت، چشمه­های بی­هنجاری گرانی ناهمگن بوده و دارای شکل هندسی نامنظم می­باشند؛ داده­های گرانی پروفیلی معمولاً نسبت به نقطه مبدأ -که دارای مقدار گرانی بیشینه، بدون توجه به علامت مثبت و منفی آن، است و معرف مرکز چشمه بی­هنجاری است- نامتقارن است و منحنی تغییرات میدان گرانی در راستای پروفیل ناهموار است. به ­همین دلیل در عمل از چندین داده در طول یک پروفیل برای تخمین پارامترهای عمق، ضریب دامنه و عامل شکل استفاده میشود. با دانستن مقدار عمق، سه پارامتر شعاع، ضریب دامنه و عامل شکل قابل محاسبه میباشند. روش پیشنهادی، برای چشمههایی با شکلهای هندسی استوانه عمودی، استوانه قائم و کروی مورد بررسی قرار میگیرد. کارایی روش مذکور با افزودن نوفه تصادفی به میدان گرانی محاسبه شده برای مدلهای مصنوعی نیز تحلیل میشود. همچنین تأثیر عمق و اختلاف فاصله در تعیین نقطه مبدأ چشمه بی­هنجاری گرانی بررسی خواهد شد. از روش وارون سازی غیرخطی برای تخمین عمق، شعاع و نیز تعیین شکل حدودی یک گنبد نمکی استفاده میشود. در این مطالعه گنبد نمکی آجی چای بررسی شده و طی آن عمق گنبد مذکور در حدود 63/64 متر زمین و شعاع آن 8/34 متر برآورد شده است. همچنین شکل هندسی این گنبد نمکی بر اساس عامل شکل که 43/1 محاسبه شده است، به کره قابل تشبیه است.
ضریب دامنه
عامل شکل
گرانی
گنبد نمکی
وارون سازی غیرخطی
2017
03
21
65
86
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_883_d8a0868d5a2c52e1281ec424dc3ee93d.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
وارونسازی سهبعدی گرانی با استفاده از الگوریتم تصادفی کوکریجینگ، کاربرد روش روی داده های سایت معدنی صفو
منصوره
خالقی یله گنبدی
وحید
ابراهیم زاده اردستانی
در این مقاله وارون­سازی سه­بعدی داده­های گرانی برای تعیین توده زیرسطحی به روش زمین­آماری کوکریجینگ بررسی شده است. سطح زیرین در ناحیه برداشت داده­های گرانی، به تعداد زیادی مکعب با ابعاد و موقعیت معلوم تقسیم شده است. تباین چگالی مجهول هر یک از این مکعب­ها (به عنوان پارامتری که باید تخمین زده شود)، در نظر گرفته شده است. از آنجا که این نوع وارون­سازی از نوع تصادفی به شمار می­آید؛ تابع هدف شامل ماتریس کواریانس گرانی و ماتریس کواریانس چگالی برای در نظر گرفتن عدم قطعیت به ترتیب در داده­ها و پارامترهاست. علاوه بر آن از ماتریس وزن­دهی عمقی به منظور جلوگیری از انقباض توده به سمت سطح نیز استفاده شده است. برای وارون­سازی رابطه وارون از روش گرادیان مزدوج پیش شرط (PCG) استفاده شده است. برنامه کامپیوتری به زبان متلب نوشته شده است و این برنامه روی یک مدل مکعبی به عنوان مدل مصنوعی آزمایش شده است. نتایج از نظر چگالی و موقعیت در تطابق خوبی با مدل مکعبی است. در انتها داده­های گرانی برداشت شده روی معدن منگنز صفو واقع در شمال غرب ایران با استفاده از برنامه وارون­سازی مذکور برگردان و مدل­سازی شده­اند. نتایج وارون­سازی توزیع ماده معدنی توده­ای با گسترش عمقی 5 تا حدود 35 متری را نشان می­دهد؛ که با نتایج حاصل از حفاری انطباق دارد.
گرانی سنجی
وارون سازی سهبعدی
کوکریجینگ
زمینآمار
واریوگرام
معدن صفو
2017
03
21
87
97
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_884_cb4e6892f6b761f21e068f668cdb866c.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
مطالعات سنجش از دور و مغناطیس سنجی جهت اکتشاف منابع ژئوترمال در منطقه سیرچ- گلباف استان کرمان
محمدفهیم
آویش
حجت اله
رنجبر
آزاده
حجت
سعید
کریمی نسب
ایمان
معصومی
استان کرمان به دلیل قرارگیری در زون­های ساختاری مختلف و تکتونیک فعال آن، می­تواند دارای مناطق با پتانسیل بالای ژئوترمال باشد. در این پژوهش، با استفاده از تصاویر سنجنده­های مودیس، ETM+ و استر و داده­های مغناطیسی هوابرد و زمینی، به بررسی نشانه­های وجود پتانسیل منابع ژئوترمال در منطقه سیرچ-گلباف استان کرمان پرداخته شد. دمای سطح زمین با استفاده از بررسیهای سنجش از دور و روش­های الگوریتم پنجره مجزا تعمیم یافته، نرمال­سازی گسیلندگی و روش تخمین دمای سطح زمین سنجنده ETM+، جهت شناسایی بی­هنجاری­های حرارتی منطقه و تخمین اینرسی حرارتی ظاهری که در ارتباط با منابع ژئوترمال سطحی بوده، محاسبه شد. نتایج نشان می­دهد یک بی­هنجاری حرارتی در بخش جنوب شرقی منطقه و یک بی­هنجاری حرارتی دیگر در محدوده شمالی وجود دارد. از داده­های مغناطیسی به­منظور تعیین محل توده­های نفوذی به­عنوان نشانه­ای از وجود منبع ژئوترمال و ردیابی گسل­ها استفاده شد. با استفاده از فیلترهای ادامه فراسو، مشتق قائم و سیگنال تحلیلی روی داده­های مغناطیسی هوابرد، بی­هنجاری­هایی در محدوده مورد مطالعه تشخیص داده شدند؛ که با توجه به ارتباط چشمه­های آب ­گرم و توده­های نفوذی، این بی­هنجاری­ها می­توانند مرتبط با توده­های نفوذی و نیز بی­هنجاری­های حرارتی آشکار شده از روش دورسنجی حرارتی باشند. از طرفی، بی­هنجاری­های حرارتی و بی­هنجاری مغناطیسی تشخیص داده شده با روش­های دورسنجی و مغناطیس زمینی، با بی­هنجاری­های مغناطیسی آشکار شده به روش داده­های مغناطیسی هوابرد مطابقت می­کنند.
مودیس
لندست ETM+
استر
دمای سطح زمین
اینرسی حرارتی ظاهری
مغناطیس سنجی هوابرد
مغناطیس سنجی زمینی
2017
03
21
99
118
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_885_aadfb88b7c376597833599b70e27dbb9.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
تضعیف نوفه زمین غلت با استفاده از تبدیل موجک گسسته در حوزه ردلرزه شعاعی
حسام
حسین نیا
امین
روشندل کاهو
بهزاد
تخم چی
داده­های لرزه­ای بازتابی اغلب آلوده به نوفه­های همدوس می­باشند که بازتاب­های مورد نیاز برای استخراج یک تصویر دقیق زیرسطحی را می­پوشانند. یکی از مهم­ترین نوفه­های لرزه­ای همدوس نوفه زمین­غلت است که دارای محدوده فرکانسی پایین، دامنه بالا و سرعت پایینی است و در سراسر و نزدیک سطح زمین گسترش پیدا می­کند. این نوفه اغلب بازتاب­های کم­عمق را در دورافت­های نزدیک و بازتاب­های عمیق را در دورافت­های دور می­پوشاند و اطلاعات مفید حاصل از اکتشافات لرزه­ای را پنهان می­کند. از اینرو نوفه زمین­غلت یک مشکل همیشگی در تصویرسازی لرزه­ای است و تضعیف این دسته از نوفه­ها یک مرحله ضروری در پردازش داده­های لرزه­ای خشکی به حساب می­آید. روش­های زیادی برای تضعیف این نوفه­ها معرفی شده است. در این مقاله، به منظور تضعیف نوفه همدوس از تبدیل موجک در حوزه ردلرزه شعاعی استفاده شده است. این روش بر اساس کاربرد مشترک تبدیل موجک گسسته دو بعدی و تبدیل ردلرزه شعاعی برای تضعیف نوفه همدوس و به طور خاص نوفه زمین­غلت است. چون تبدیل ردلرزه شعاعی، رخدادهای خطی در حوزه دورافت-زمان (x-t) را به رخدادهای عمودی در حوزه سرعت ظاهری-زمان (r-t) تبدیل می­کند، لذا یک محیط کار مطلوب برای تبدیل موجک گسسته دو بعدی فراهم می­کند. نتایج به دست آمده از داده­های واقعی به خوبی بهتر بودن روش پیشنهادی را نسبت به فیلتر f-k اثبات می­کند. همچنین، نتایج نشان داد که الگوریتم در مقابل تغییرات اندک مبدأ مختصات تبدیل ردلرزه شعاعی و نوع موجک تبدیل موجک گسسته دوبعدی پایدار بوده و تغییر چشم­گیری در نتایج ایجاد نشده و خروجی تقریباً یکسانی تولید میکند.
تبدیل موجک گسسته دو بعدی
تبدیل ردلرزه شعاعی
نوفه زمین غلت
تضعیف نوفه همدوس
2017
03
21
119
130
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_900_b9eae0eec1106a531b1ea9922515af69.pdf
پژوهش های ژئوفیزیک کاربردی
JRAG
1396
3
1
شبیه سازی عددی داده های رادار نفوذی به زمین (GPR) برای آشکارسازی مین های فلزی
فریدون
شریفی
صفا
خزائی
پاکسازی میادین مین و مناطق آلوده به مواد منفجره عمل­نکرده یکی از مسائلی است که در کشورهای جنگ­زده و از جمله کشور ما، با وجود گذشت ده­ها سال از زمان جنگ، نیازمند توجه جدی است. روش­های مختلف ژئوفیزیکی از جمله روش GPR نقش بسیار مهمی در آشکارسازی محل این آثار مخرب باقیمانده از جنگ دارند. روش GPR هوابرد به دلیل قابلیت­ها و برتری­های خاصی که نسبت به روش برداشت زمینی دارد، توجه ویژه متخصصان امر را به استفاده از آن در آشکارسازی UXO معطوف داشته است. در این تحقیق به ­منظور امکان­سنجی کاربرد روش GPR هوابرد در آشکارسازی UXO، به شبیه­سازی عددی و تجزیه و تحلیل سیگنال­های برگشتی از یک مین فلزی ضد نفر مدفون در عمق 10 سانتیمتری خاک با استفاده از این روش پرداخته شده است. برای این منظور دو مدل مصنوعی، شامل یک لایه هوا و یک لایه خاک، طراحی شده است که در یکی از آنها مدل عاری از مین (Model A) و دیگری مدل حاوی یک مین فلزی ضد نفر مدفون در عمق 10 سانتی­متری خاک و در موقعیت x=0.25m (Model B) در مرکز مدل، می­باشند. در ادامه ردها و نگاشت­های راداری در ارتفاع­های پرواز (0 تا 10 متر) و در بازه فرکانسی 100 تا 1500 مگاهرتز و منطبق با مرکز دو مدل فوق­الذکر، در مجموع تعداد 638 حالت مختلف، با استفاده از روش تفاضل محدود در حوزه زمان (FDTD) شبیه­سازی شده­اند. تجزیه و تحلیل داده­ها شامل بررسی انرژی سیگنال، تبدیل موجک برای انتقال داده­ها به حوزه فرکانس و حذف نوفه و در نهایت انتقال داده­ها به حوزه زمان- فرکانس در محیط نرم­افزار MATLAB انجام پذیرفته است. با توجه به نتایج هر سه روش پردازش سیگنال مورد استفاده، قابلیت آشکارسازی مین با روش GPR هوابرد تا حداکثر ارتفاع پرواز 10 متر و در بازه فرکانسی 550 تا 1500 مگاهرتز تأیید شد.
GPR هوابرد
شبیه سازی عددی
انرژی سیگنال
تبدیل موجک
تحلیل زمان- فرکانس
آشکارسازی UXO
2017
03
21
131
143
https://jrag.shahroodut.ac.ir/article_907_7e8a1dcc5a58f3466426f8541ef9126b.pdf